راه عشق
 
 
دو شنبه 5 دی 1390برچسب:, :: 11:45 ::  نويسنده : parisa

داشتم می رفتم سفر و از همسرم خواستم که مثل همیشه بعد از دعاش به عنوان نگاهبان من پیشونیم رو ببوسه.و بعد سوار قطار شدم....وقتی قطار به  ته دره سقوط کرد.همه مردند و من هم مردم.از بالا تلاش دکترها رو می دیدم. بعد از 2 ساعت دکترها گفتند بی فایده ست و رفتند.و من یاد بوسه همسرم افتادم. و در همین لحظه از بالا دیدم که نوری از پیشانی من بیرون امد و به قلبم فرو رفت.......

 



ادامه مطلب ...


صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان راه عشق و آدرس rahe-eshgh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 53
بازدید ماه : 53
بازدید کل : 20530
تعداد مطالب : 22
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Alternative content